نِوِشت

و اوست که "نِوِشت" تا ما از رویِ آن زندگی کنیم...

و اوست که "نِوِشت" تا ما از رویِ آن زندگی کنیم...

نِوِشت

نوشتن هیچ وقت برای من دوایِ درد و باعث آرامش نیست. که سر آغاز ایجاد دردی نو است. نوشتن تنها یک انتقال است. انتقالِ درد از خود و درون به جامعه. حالا بسته به جایگاه و تعداد مخاطبانت، این درد می تواند به یک جمعیت چند ده میلیونی تسری پیدا کند و یا تنها تعدادی کمتر از انگشتان یک دست با تو شریک شوند.
چه خوانندگانت سر به فلک بکشد و چه تویِ یک اتاق دو در سه جا بشوند، هیچ کدام وظیفه ای که رویِ دوش یک نویسنده است را کم نمی کند. که نویسنده باید زبانِ گویایِ جامعه ی خویش باشد.

مطالب پربحث‌تر

خلسه ی سکوت

بعضی وقت ها آدم نیاز به یک تمرکز جدی دارد. به این که چند دقیقه توی سکوتی خود ساخته بنشیند و فکر کند. ساعتی بی خیال همه ی آن چه روی دوشش سنگینی می کند بشود و با این که غرق خواب است اما بیدار بماند و از این خلسه ی عمیق لذت ببرد.

من اسم این حالت را می گذارم خلسه ی سکوت. این سکوتِ عمیق را که بعد از یک روز شلوغ به من رسیده و با اینکه چشم هایم از خستگی هِی روی هم می افتند اما باز مغرورانه بیدار نگهشان می دارم تا از این لحظات دلنشین حداکثر بهره را ببرم. ساعتهایی که باید غرق کار و یا خواب باشم، اما بیدارم و با سکوت روزگار طی می کنم...

...

  • محمد حیدری

نظرات  (۱)

  • محب امین
  • سلام...عالی بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    Instagram