نِوِشت

و اوست که "نِوِشت" تا ما از رویِ آن زندگی کنیم...

و اوست که "نِوِشت" تا ما از رویِ آن زندگی کنیم...

نِوِشت

نوشتن هیچ وقت برای من دوایِ درد و باعث آرامش نیست. که سر آغاز ایجاد دردی نو است. نوشتن تنها یک انتقال است. انتقالِ درد از خود و درون به جامعه. حالا بسته به جایگاه و تعداد مخاطبانت، این درد می تواند به یک جمعیت چند ده میلیونی تسری پیدا کند و یا تنها تعدادی کمتر از انگشتان یک دست با تو شریک شوند.
چه خوانندگانت سر به فلک بکشد و چه تویِ یک اتاق دو در سه جا بشوند، هیچ کدام وظیفه ای که رویِ دوش یک نویسنده است را کم نمی کند. که نویسنده باید زبانِ گویایِ جامعه ی خویش باشد.

مطالب پربحث‌تر

زندگی یعنی این

برای منی که همیشه دنبال این بودم که خاص باشم، از سورفیس و نکسوس بگیر تا رشته ای که بینِ همه ی مهندس همکلاسی انتخاب کردم و الان خیلی دلم برای همه شان تنگ شده. به خصوص آن هایی که رفتند ینگه ی دنیا و معلوم نیست چرخِ روزگار اجازه ی دیدار دوباره شان را بدهد یا نه. این روزها، روزهایِ خوب عادی بودن خیلی عجیب است. اولش هی سعی داشتم مقابله کنم. آن قدر سخت می گذشت که شب ها خواب به چشمم نمی آمد و هزار فکر و ذکر مشغولم کرده بود. حالا اما نه اینکه استحاله شده باشم، بلکه به این باور رسیده ام باید میان مردم خسبید و خورد و خوابید، مثل مردم زندگی کرد و از دل همین مردم، از دل همین روزمرگی ها و دغدغه های ساده کاری کرد.

...

  • محمد حیدری

نظرات  (۲)

  • پشمآلِ پشمآلو
  • این حرفارو به خورد خودت نده .. همون تو شگفت انگیز باش!
    من باتو یکی باشم ..  پ چ حکمتی داشته ک دوتا ازمون باشه؟
  • دفترچه خاطرات ...
  • http://kayhanarch.kayhan.ir/900203/10.htm#other1002

    این صفحه ، دفترچه خاطرات یک نسل است . 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    Instagram