در جست و جوی زمان از دست رفته
زمان را همیشه یکی از بزرگترین معجزات خدا می دانم و معجزه ها همان قدر که می توانند بنده ای را به سعادت برسانند، حساب کشی را هم سخت تر می کنند.
شاید مصریانی که جدال موسی(ع) و ساحران را ندیده باشند را خدا ببخشد اما آن هایی که بعد از واقعه هم ایمان نیاوردند باید سخت حساب پس بدهند. حساب همه ی معجزات این گونه است و زمان نیز از این قاعده مستثنا نیست.
تا وقتی که فهمی از زمان و گذر عمر نداری ، شاید بشود به خساب استضعاف فکری گذاشنت. به کسی که همه ی دغدغه اش فلان فیلم و سریال است و پی پست جدید گذاشتن توی گروه های واتس آپ! خب شاید خیلی حرجی نباشد. اما کسی که ارزش زمان را فهمیده، کسی که می داند اباطیل دنیا ارزش وقت گذاشتن ندارد و هدف خلقت حتما چیز بالاتری است قطعا سخت تر می گیرند و از ثانیه به ثانیه عمرشان سوال می کنند.
حقیقتش این است که از این سوال و جواب می ترسم. از این همه کتاب نخوانده. از این کارهای روی زمین مانده. از این که بعد ها حتما حسرت این زمان از دست رفته را می خورم و در جست و جویش خواهم بود...
هر بار که نیتِ شروع می کنم ، انگار همه ی جنود شیطان جمع می شوند تا آدمی را منصرف کنند از انجام وظیفه ای که روی گرده اش حسابی سنگینی می کند...