نِوِشت

و اوست که "نِوِشت" تا ما از رویِ آن زندگی کنیم...

و اوست که "نِوِشت" تا ما از رویِ آن زندگی کنیم...

نِوِشت

نوشتن هیچ وقت برای من دوایِ درد و باعث آرامش نیست. که سر آغاز ایجاد دردی نو است. نوشتن تنها یک انتقال است. انتقالِ درد از خود و درون به جامعه. حالا بسته به جایگاه و تعداد مخاطبانت، این درد می تواند به یک جمعیت چند ده میلیونی تسری پیدا کند و یا تنها تعدادی کمتر از انگشتان یک دست با تو شریک شوند.
چه خوانندگانت سر به فلک بکشد و چه تویِ یک اتاق دو در سه جا بشوند، هیچ کدام وظیفه ای که رویِ دوش یک نویسنده است را کم نمی کند. که نویسنده باید زبانِ گویایِ جامعه ی خویش باشد.

مطالب پربحث‌تر

طعم تلخ بزرگ شدن

امروز، 19 مرداد 1398 می توانم ادعا کنم بزرگ شدم. وارد بی رحمی های روزگار شدم و سیلی روزگار را چشیدم.

وقتی دخترم، فاطمه، چیزی می خواهد بی برو برگرد برایش فراهم می کنم. گه گاهی گولش میزنم و حواسش را مثلا از لپ تاپ پرت می کنم، اما چیزی که آسیب مستقیمی به او نمی زند، مطلقا برای خودش است. کافی است اراده کند. کودکی یعنی همین. یعنی داشتن چیزهایی که دوست داری. فراهم شدن همه آنچه که در دسترس است.

بزرگ شدن اما یعنی فراق. یعنی از دست دادن چیزی که دوست داری، به خاطر زندگی روزمره دنیا. از دست دادن چیزی که سال ها برایش جنگیدی و مقابل همه طعنه ها، از آن حراست کردی.

بزرگ شدن یعنی از دست دادن شب و روز عرفه ی کربلا. بعد از پنج سال تجربه دوری از صحن و سرای حضرت ابی عبدالله به خاطر وعده ی مسخره ی فلان دوره یک هفته ای در نروژ

تف. تف به همه ی ذخارف دنیا که من را از زیارت عرفه اباعبدالله محروم کرد...

  • محمد حیدری

نظرات  (۱)

  • چه اهمیت دارد ...
  • سلام. چقدر دیر به دیر بروز می شید. 

    زخارف! 

    حب الدنیا راس کل دوری ها از حسین (علیه السلام)...

    چاره ش خوندن نهج البلاغه ست.  نامه 31 بیشتر ... 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    Instagram