نِوِشت

و اوست که "نِوِشت" تا ما از رویِ آن زندگی کنیم...

و اوست که "نِوِشت" تا ما از رویِ آن زندگی کنیم...

نِوِشت

نوشتن هیچ وقت برای من دوایِ درد و باعث آرامش نیست. که سر آغاز ایجاد دردی نو است. نوشتن تنها یک انتقال است. انتقالِ درد از خود و درون به جامعه. حالا بسته به جایگاه و تعداد مخاطبانت، این درد می تواند به یک جمعیت چند ده میلیونی تسری پیدا کند و یا تنها تعدادی کمتر از انگشتان یک دست با تو شریک شوند.
چه خوانندگانت سر به فلک بکشد و چه تویِ یک اتاق دو در سه جا بشوند، هیچ کدام وظیفه ای که رویِ دوش یک نویسنده است را کم نمی کند. که نویسنده باید زبانِ گویایِ جامعه ی خویش باشد.

مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وظیفه» ثبت شده است

در جست و جوی زمان از دست رفته

زمان را همیشه یکی از بزرگترین معجزات خدا می دانم و معجزه ها همان قدر که می توانند بنده ای را به سعادت برسانند، حساب کشی را هم سخت تر می کنند.

شاید مصریانی که جدال موسی(ع) و ساحران را ندیده باشند را خدا ببخشد اما آن هایی که بعد از واقعه هم ایمان نیاوردند باید سخت حساب پس بدهند. حساب همه ی معجزات این گونه است و زمان نیز از این قاعده مستثنا نیست.

تا وقتی که فهمی از زمان و گذر عمر نداری ، شاید بشود به خساب استضعاف فکری گذاشنت. به کسی که همه ی دغدغه اش فلان فیلم و سریال است و پی پست جدید گذاشتن توی گروه های واتس آپ! خب شاید خیلی حرجی نباشد. اما کسی که ارزش زمان را فهمیده، کسی که می داند اباطیل دنیا ارزش وقت گذاشتن ندارد و هدف خلقت حتما چیز بالاتری است قطعا سخت تر می گیرند و از ثانیه به ثانیه عمرشان سوال می کنند.

حقیقتش این است که از این سوال و جواب می ترسم. از این همه کتاب نخوانده. از این کارهای روی زمین مانده. از این که بعد ها حتما حسرت این زمان از دست رفته را می خورم و در جست و جویش خواهم بود...

هر بار که نیتِ شروع می کنم ، انگار همه ی جنود شیطان جمع می شوند تا آدمی را منصرف کنند از انجام وظیفه ای که روی گرده اش حسابی سنگینی می کند...

Instagram